سفارش تبلیغ
صبا ویژن
با خرد است که آدمیان به ستیغ دانش می رسند . [امام علی علیه السلام]
کل بازدیدها:----15089---
بازدید امروز: ----13-----
بازدید دیروز: ----5-----
صفایی چه با صفا بود

 

نویسنده: عین.صاد
سه شنبه 86/1/21 ساعت 10:19 عصر

روابط متکامل زن ومرد

از کتاب روابط متکامل زن و مرد

.....اگر شیطان از دریچه‏ى شهوت و غضب ، از دریچه‏ى  نفس  و زینت های دنیا  داخل مى‏شود و اظهار مى‏دارد:
 لَأُغْویَنَّهُمْ وَ لَأُزَیِّنَنَّ لهم?؛ که هر آینه آنها را اغواء مى‏کنم و براى آنها زینت مى‏بخشم،   پس باید با محبت  خدا  و با  بصیرت و  معرفت ، راه شیطان  را بست و هم  زمان به تأمین نیازها  پرداخت و به  ازدواج و  تشکیل خانواده  روى آورد، تا با اُنس و عاطفه و کانون‏هاى گرم خانواده از اغواء  و  فریب شیطان جلوگیر شد و به تربیت و سازندگى  آنها پرداخت.تابحران عاطفه وفشار
جنسى وگ
رفتاریها ? ُُطعمه براى دشمنان قسم خورده فراهم نسازد و فرزندان گرفتار اسلام را در دست کفر و الحاد و فساد و تباهى و خود فروشى و  وطن فروشى،  اسیر ننماید. ص??


?-حجر،??.

......? - ارزش ازدواج

 رفتار و عمل آدمى را مى‏شود با آثار آن ارزیابى کرد، و مى‏شود با انگیزه و نیّت و هدف و جهت آن به ارزش رسید.

 از آنجا که کارهاى انسانى در بینش و دل آدمى ریشه دارد و در جامعه و هستى اثر مى‏گذارد، مى‏توان به این هر دو عامل ارزیابى توجه نمود.

 دو عمل مساوى از دو نفر آدم، مثل دو ازدواج، دو انفاق و احسان و حتى دو شهادت، برابر نیستند. کسى که به خاطر خستگى از دنیا به شهادت روى مى‏آورد با کسى که با فراغت و آزادى و حتى با اشتیاق‏ها و علاقه‏ها روى مى‏آورد برابر نیستند.

 کسى که براى راحت شدن از سماجت فقیر، دِرهمى مى‏بخشد با کسى که مى‏خواهد گذشت و احسان را درس بدهد و بخشش و جوانمردى را بیاموزد یکسان نیستند. به همین خاطر در روایت نبوى آمده؛ لا عمل الاّ بالنِّیَّة و لا نیَّةَ الاّ باصابة السنة?؛ هیچ عملى بدون نیّت و بینش نیست و تحقق نمى‏یابد، همان طور که نیّت جز با سنّت و همراهى سنّت شکل نمى‏گیرد. در این روایت ارتباط عمل با نیّت و سنّت مطرح مى‏شود و همین باعث مى‏شود که عمل ازدواج با توجه نیّت دو طرف و با توجه به همراهى با سنّت رسول به ارزش برسد.

در واقع عمل آدمى مثل اسکناس است و ارزش اسکناس به پشتوانه‏ى آن است. دو پرنده، دو انسان طبیعى، با یکدیگر جفت مى‏شوند اما ازدواج و پیوند آنها که از سطح عادت‏ها و غریزه‏ها بالاتر رفته باشند و در حد وظیفه آمده باشند، در آسمان‏ها و در عرش خدا بسته مى‏شود و خدا آن را مى‏پذیرد و بر مى‏دارد.

 آنها که به خاطر تمامى نیازها و تمامى ابعاد وجود خویش براى زناشویى، براى انس، براى شناخت کسرى‏ها و ضعف‏ها و بهره بردارى از برخوردها و استقامت در مشکلات ازدواج مى‏کنند، با آنها که به خاطر عادت و یا به خاطر کسب اعتبار و وجاهت وصلت مى‏کنند و به سراغ بزرگان مى‏روند و کسانى را مى‏خواهند که بر آنها تکیه کنند و به آنها افتخار کنند، برابر نیستند.

 اینها ذلیل همین تعلق‏ها و اسیر همین ضعف‏ها مى‏شوند و دنباله مى‏شوند، که نقطه ضعف‏ها آدمى را به دنبال خود مى‏کشاند. مى‏گویند شترى خوابیده بود. روباهى مى‏گذشت، به شتر روى آورد و با دم شتر بازى آغاز کرد تا آنکه دمش را با دم شتر گره زد.

 شتر برخاست. دم کوتاه این دو به هم گره خورده بود. روباه معلق مانده بود و به دنبال شتر تاب مى‏خورد. گربه‏اى این صحنه را دید. از روباه پرسید چه بر سرت آمده؟ روباه گفت: هیچ! با بزرگان وصلت کرده‏ایم!

 راستى که ضعف‏ها و تعلق‏ها آدمى را به ذلت مى‏کشاند و وصلت‏هاى ذلیل کار جوانمردان نیست. و اگر غفلتى آن را فراهم کرد و وسوسه‏اى آن را پخت، ادامه نمى‏یابد و با رنج همراه مى‏شود و با درگیرى بریده مى‏شود.

 مرد زندگى با کسى همراه مى‏شود که به این مرد افتخار کند، نه آنکه وثاق و پیوندى را به گردن بگیرد که او را به دنبال بکشاند و در ذلت بنشاند. کسى که مى‏خواهد در کلاس ازدواج بیاموزد، با کسى که مى‏خواهد از توشه‏ى ازدواج نواله بخورد و افتخار جمع کند، برابر نیستند.

 بیشتر آنچه که بدى و مشکل ازدواج قلمداد مى‏شود، مثل سختى‏ها و برخوردها و توقع‏ها و انتظارها و درگیرى‏ها و گرفتارى‏ها، در واقع همین بدى‏ها، خوبى و میوه‏ى خوب ازدواج هستند. این آدمى است که باید از حادثه‏ها، از برخوردها و از درگیرى‏ها بیاموزد و از آنچه که آموخت، راهش را مشخص نماید و بر حماقت و اشتباه خود پافشارى نداشته باشد. آدمى مى‏تواند حتى از بن‏بست‏ها بیاموزد که راه کجاست و چگونه باید بازگشت و حلقه‏ى زنجیر را باز کرد و بدون سماجت ولج در آوردن، با تفاهم و محبت و مدارا در راه گام برداشت. بیشتر مشکلات ازدواج از همین کله شقى‏ها و لج در آوردن‏ها آغاز مى‏شود و سپس این زخم‏هاى کهنه، عفونى و ملال‏آور مى‏گردد و به طلاق و جدایى مى‏انجامد.

 اگر کودکى را مى‏بوسم و او فریاد مى‏زند و فرار مى‏کند، نباید لجاجت کنم و اشکش را در آورم. اگر شوخى و مزاحى را با دوستى آغاز مى‏کنم، نباید به ناسزا و دشمنى بکشانم. این زیاده روى‏ها و حد نگه نداشتن‏ها، باعث درگیرى و خستگى و جدایى مى‏شود تا آنجا که حضور تو غنیمت نیست و ملال‏آور است.

 این را هم بگویم، به همان اندازه که ازدواج دو نفر ارزش پیدا مى‏کند، به همان اندازه وسوسه و حسادت دوست و دشمن زیاد مى‏شود، که درگیرى‏ها را زیادتر مى‏کند. پس به گونه‏اى تظاهر نباید کرد که حسادت و دشمنى‏ها بجنبد و سر بردارد، که اگر این حسادت‏ها به زندگى تو آسیب نزند، باعث از هم پاشیدگى زندگى دیگران مى‏تواند باشد. تو در جمع آنها به گونه‏اى سخن بگو که توقع‏ها کم و تحمل‏ها زیاد بشود و از مشکلات زندگى بهره بردارند و با سختى‏ها هم راحت باشند، چون؛ رنج و راحتى، در ظرفیت قلبى و در پختگى برخوردها است. گاهى آدمى با تمامى راحتى‏ها در رنج است و غصه مى‏خورد و گاهى با همه‏ى رنج‏ها راحت است و بهره برمى‏دارد و پاداش مى‏گیرد.


  ?- آثار ازدواج

 

 در نگاه قرآنى ازدواج همسران با اثر سَکَنَ و آرامش?، با اثر لباس و پوشش? و با اثر حرث و بهره بردارى? آمده است. همسران، فوران‏هاى عاطفى و جنسى و فراغت‏هاى وسوسه انگیز و کابوس‏هاى مزاحم و انتظارهاى ملال‏آور و حرف‏هاى ناگفته و پرگویى‏هاى بى‏حساب را، مهار مى‏کنند و تعادل و آرامش و تمرکز و تصمیم‏گیرى را آسان مى‏سازند.

 این درست است که در فرهنگ‏هاى آزاد غربى و شرقى با برخوردهاى آزاد، گره‏ها به گونه‏اى دیگر گشوده مى‏شود و خانواده شکل نمى‏گیرد، ولى آن وقت که خانواده شکل مى‏گیرد، سرد و خاموش و حتى سیاه و مصلحت آلوده است. پس مناسب‏تر همین است که با آموزش‏هاى دبستانى و راهنمایى و عالى، زمینه‏ى شناخت نیازهاى همسران و روش تأمین نیازها، فراهم شود تا این که محبت و خشونت و یا سکوت و کلام و یا قهر و صلح و یا برخوردهاى سازنده و خرابکار را بشناسند و از انفجارهاى پیاپى نیروها، به ساخت و سازى مناسب برسند و از تخلیه‏ى بى‏حاصل نیروها، غنیمتى فراهم سازند.

 در بیان قرآنى نمى‏گوید همسرى با همسر آرام مى‏شود، که مى‏گوید: لِتَسْکُنُوا اِلَیْها?، نه لتَسکنوا بها. آدم‏ها و تمامى دنیا نمى‏توانند دل بزرگ یکدیگر را پر کنند، اما در کنار یکدیگر و همسو و همراه یکدیگر، به تعادل و سکونى دست مى‏یابند.

 نکته‏ى دوم، لباس و پوششى است که ازدواج براى دو طرف مى‏آورد و ضعف‏ها و بدى‏هاى آنها را مى‏پوشاند و زخم‏هاى آنها را مى‏بندد. در واقع آنجا که محبت و علاقه شکل مى‏گیرد، تو با عیب گویى و باز کردن زخم‏ها شروع نمى‏کنى، که با مدارا و درمان و پنهان کردن و پوشاندن آن، از شیوع و گسترش آن جلوگیرى مى‏نمایى تا شماتت‏ها کنترل شود و دور از دشمنى‏ها و حسادت‏ها و شماتت‏ها و تحقیرها، مداوا و درمان صورت پذیرد. قرآن در مورد غیبت از همین عنصر محبت و عشق و ایمان کمک مى‏گیرد و خطاب به مؤمن عاشق مى‏گوید: چگونه یکى از شما گوشت برادر مرده خود را مى‏خورد و از او مى‏کاهد?. چگونه با رفتار و حرف‏ها و اشاره‏ها او را در دل و چشم دیگران حقیر و ناچیز مى‏نماید. او را که مرده و در جمع نیست چگونه با دهان خود، کم مى‏کند و ناقص مى‏نماید.

اساس محبت و علاقه، باعث پوشش و درمان مى‏شود و خیر الساترین?، آنجاست که پوشاندن، بـــه درمان کمک مى‏کند.اما اگر پوشاندن به گسترش درمان نینجامد، این ستر و پوشش و این لباس و نهفتن، کار خوبى نیست، که کارساز نیست و ضایعات بیشترى مى‏آورد.

 نکته‏ى سوم، حرث و کشاورزى و یا حرث و کشتزار و یا حرث و کِشته‏ى آدمى است، که حرث به معناى مکان و حاصل و اسم مصدر آمده است و ازدواج، این حاصل‏ها را مى‏سازد و جمع مى‏کند و نگه مى‏دارد.

 کسى که زمینى دارد و بذرى دارد و نیازى دارد که اینها را زیاد کند و بارور سازد، باید آفت زدایى داشته باشد، باید زمینه سازى داشته باشد و شخم و شیار را آورده باشد، باید نظارت داشته باشد تا علف‏ها سبز نشوند و دهان‏هاى مزاحم نیروى زمین را نبرند و توان بذر را نگیرد و باید پس از این همه، حاصل را جمع کند و نگهدارى نماید.

 دو طرف ازدواج و مرد و زن باید در این مجموعه فعال باشند و هر دو کار کنند. ازدواجى که هر دو طرف بیدار باشند و توجه داشته باشند هیچ مشکلى ندارد، حتى اگر یکى از دو طرف بیدار و حلیم و فعال باشد مى‏تواند کارگشا باشد. اما اگر دو طرف بى‏توجه باشند، نه آفت‏ها را بشناسند و نه زمینه‏ها را آماده کرده باشند و نه حاصل را جمع آورى نموده باشند، ناچار شیطان صفت‏ها و چپاول‏گرها، حاصل آنها مى‏ربایند و بهره‏ها را به یغما مى‏برند.ص ??-??



      
?-    کافى، ج ?، ص ??.

?-     وَ مِنْ آیاتِهِ أَنْ خَلَقَ لَکُمْ مِنْ أَنْفُسِکُمْ أَزْواجا لِتَسْکُنُوا الیها... روم، ??.

?-     هُنَّ لِباسٌ لَکُمْ وَ أَنْتُمْ لِباسٌ لَکُمْ... بقره، ???.

?-     نساءُکُمْ حَرْثٌ لَکُمْ... بقره، ???.

?-     روم، ??.

?-     و لا یَغْتَبْ بَعْضُکُمْ بَعْضا أَیُحِبُّ أَحَدُکُمْ أَنْ یَأْکُلَ لَحْمَ أَخیهِ مَیْتاً فَکَرِهْتُمُوهُ. حجرات،

?-بل لانک یا ربِّ خیر الساترین، مفاتیح الجنان، دعاى ابوحمزه

 

کتاب روابط متکامل زن و مرد اثر استاد علی صفایی حائری (ره) عین .صاد را ازاینجا دانلودکنید.

 


    نظرات دیگران ( )

  • لیست کل یادداشت های این وبلاگ
  • نگاهی به تاریخ یهود
    [عناوین آرشیوشده]

  •  RSS 

  • خانه

  • ارتباط با من
  • درباره من

  • پارسی بلاگ
  • درباره من

  • لوگوی وبلاگ

  • مطالب بایگانی شده

  • اوقات شرعی

  • اشتراک در وبلاگ

  • وضعیت من در یاهو

  •