سفارش تبلیغ
صبا ویژن
هر دوستی ای که جز بر راه خدا استوار باشد، گمراهی است و اعتماد بر آن، محال . [امام علی علیه السلام]
کل بازدیدها:----15079---
بازدید امروز: ----3-----
بازدید دیروز: ----5-----
صفایی چه با صفا بود

 

نویسنده: عین.صاد
سه شنبه 86/1/21 ساعت 10:19 عصر

دیداری تازه با قرآن صراط از کتاب صراط

.....مشتاق‏هایى هستند که مى‏سوزند و با صمیمیت و درد و رنج مى‏پرسند؛ چه کنیم که براى خدا باشیم؟

 چگونه در خودمان عشق و ایمان بسازیم؟

 از کجا و با چه وسیله‏اى مى‏توانیم حرکت‏ها را و محرک‏ها را کنترل کنیم؟

 و از راه نزدیک به مقصد برسیم؟

 اینها خیال مى‏کنند که باید در خودشان عشقى بسازند و یا حرکتى ایجاد کنند، غافل از اینکه این همه را دارند. تمامى وجودشان سوز و شور است. تمامى وجودشان حرکت است. مگر از صبح تا شام بى‏کار هستند؟ و مگر این همه رنج و کار، بدون عشق و نیرویى جوشنده، امکان دارد؟

 ما عاشق آفریده شده‏ایم و نه تنها عشق، که حرکت را، که فعالیت را با خود داریم.

 ما عاشق آفریده شده‏ایم.

 عشق را داریم، ولى معشوق‏هامان را انتخاب مى‏کنیم. عشق همیشه هست، آنچه که جابجا مى‏شود معشوق‏ها و محبوب‏ها هستند. در فاصله‏ى تولد تا مرگ، عشق همیشه جارى است و حرکت همیشه برپاست. ما نمى‏توانیم از آنها جدا شویم که اینها در ساخت ما، در ترکیب ما حضور دارند. ما تنها مى‏توانیم خودمان را با معشوق‏هامان مقایسه کنیم، و ما مى‏توانیم معشوق‏هامان را با یکدیگر مقایسه کنیم و با این دو مقایسه، عشق‏هامان را رهبرى کنیم و معشوق‏هامان را انتخاب نماییم. ما گذشته از عشق و سوزمان، با فکر و شعور و با سنجش و مقایسه هم همراه هستیم، تا هنگامى که فقط از همان عشق و همان حرکت‏مان استفاده مى‏کنیم و تسلیم عشق و شورمان هستیم و دنبال هوس‏مان مى‏گردیم، ناچار به بحران‏ها و درگیرى‏هاى درونى مبتلا مى‏شویم.

 در برابر سؤال‏هایى که مثل کنه مى‏چسبند، عاجز و ناتوان مى‏مانیم که چرا دنبال این رفتى؟ و چرا از میان همه این را برداشتى و چرا خودت را تسلیم کردى؟

 مگر اینکه از سؤال‏ها فرار کنیم و خودمان را به شلوغى‏ها و سرگرمى‏ها بسپاریم و یک لحظه خلوت را و یک لحظه سکوت را هم تحمل ننماییم، ولى این فرار و سرگرمى هم همیشه آرام‏مان نمى‏سازد و این مانى بزرگ هم براى همیشه نمى‏تواند رنگمان کند. فرار کارى نمى‏کند، هنگامى که ضعیف‏تر شدى، دستگیر مى‏شوى. امروز تا قدرت دارى، دست به کار شو.ص??-?

 

.....

عظمت کار براى آنها که نظم را فهمیده‏اند، دیگر وحشتى نمى‏آورد. این درست است که تو بى‏نهایت راه در پیش دارى، ولى در هر لحظه بیش از یک گام برایت نیست. نظم به تو کمک مى‏کند که بفهمى گام اول را از کجا بردارى و سپس گام‏هاى بعد را. این درست است که کارهاى زیاد داریم، ولى گرفتارى ما در هر لحظه بیش از یک کار نیست و آن مهم‏ترین کار است، نه تمامى آن همه کار. و همین مفهوم از نظم، تو را قادر مى‏سازد که اهمیت‏ها را بشناسى و از جایى شروع کنى.

 یک ساختمان عظیم را تو در یک لحظه نمى‏سازى. این ساختمان را و این کار را تنظیم مى‏کنى و تحلیل مى‏کنى تا آنجا که بفهمى چقدر مصالح مى‏خواهى و چقدر افراد و نیرو مى‏خواهى و مى‏فهمى که این مصالح و این افراد را از کجا تهیه کنى. و اینجاست که سرچهارراه مى‏آیى تا عمله جمع کنى و دنبال چوب مى‏روى که دسته‏ى کلنگ و بیل را محکم بسازى. و اینجاست که تو، تویى که تمامى ساختمان را مى‏شناسى، در گام‏هایت آنقدر آسوده هستى که گویا جز همین یک گام، کار دیگرى برایت نیست. و این تویى که آماده شده‏اى و مسلط هستى.ص??-??

 

..... با این دید معجزات، طبیعت‏هایى هستند که با آن مأنوس نشده‏اى و علیت‏هایى که آنها را نشناخته‏اى و طبیعت، معجزه‏اى است که با آن آشنا شده‏ایم و انس گرفته‏ایم.ص??

 

....

آنچه که در ما اثر مى‏گذارد و ما را به راه مى‏اندازد، باید اینها را مشخص کرد و نوشت. پول، عنوان، زیبایى‏ها، قدرت‏ها، تشویق‏ها و تهدیدها و هزار عامل دیگر در ما مؤثر هستند.

 اینها را جمع مى‏کنیم سپس تنظیم مى‏کنیم و دسته‏بندى مى‏نماییم که این همه بت و این همه معبود چند دسته هستند.

 در آیه‏ها مى‏بینیم که این بت‏ها گاهى هوى و نفس ما هستند، که مى‏گوید: أَرَأَیْتَ مَنْ اِتَّخَذَ اِلهَهُ هَواه.1

 و گاهى قدرت‏ها و طاغوت‏ها و خلقى هستند که ما را به خویش مى‏خوانند. عبدواالطاغوت.2 ان کان آباؤکم و ابناؤکم...3

و گاهى زیبایى‏ها و جلوه‏هاى دنیایى هستند که ما را اسیر مى‏سازد. الناس عبیدالدنیا.4 و زُیِّنَ للنّاسِ حُبُّ الشَّهَواتِ مِنَ النِّساءِ وَ البَنِینِ و القَناطِیرِ المُقَنطَرَةِ مِنَ الذَّهَبِ وَ الفِضَّةِ.5

و گاهى شیطانى است که وسوسه مى‏کند، نفس را تحریک مى‏نماید و دنیا را جلوه مى‏دهد و تو را به هر طرف مى‏کشاند و بنده مى‏سازد. أَلَم أَعْهَدْ الَیْکُم یا بَنی آدم أَن لاتَعْبُدُوا الشِّیطان.6

اینها، بت‏ها و معبودهایى هستند که در ما جریان گرفته‏اند و ما را به بند کشیده‏اند. اینها واسطه‏هایى هستند که ما را در خویش نگاه داشته‏اند.

 با فکر و ارزیابى ما، اینها مشخص مى‏شوند و شناسایى مى‏گردند که چه مى‏دهند و چه مى‏گیرند و چه سود مى‏رسانند و چه کم مى‏کنند.ص??-??

 

.....کسانى که شغل ثابتى براى خود دارند، نمى‏توانند دستورهاى تغییر دهنده را بپذیرند.

 باید با نقش ثابت و بدون هیچ گونه پیش جستن و شغل ثابت گرفتن، آماده‏ى دستور بود و مهم‏ترها را مشخص کرد تا بتوان ولایت را پذیرفت.ص??

 

.....خشنودى ما از آنها به خاطر این است که حساب نمى‏کنیم چه از دست مى‏دهیم، در حالى که خسارت تنها با ثروت و قدرت و لذت، حساب نمى‏شود که انسان خودش در این وسط باید حساب شود، که سرمایه‏هاى او هم نمودار کننده سود و زیان او هستند.ص??

 

.....

داستان آنهایى که جز خدا تکیه‏گاهى گرفته‏اند همچون داستان عنکبوت است که براى خودش تکیه‏گاه و خانه‏اى گرفته است. سست‏ترین خانه‏ها، خانه‏ى عنکبوت است. کاش مى‏دانستند.

 این قرآن است که انسان را با معبودهایش مقایسه مى‏کند و ارزش و قدرش را نشانش مى‏دهد که: أَتَعْبُدُونَ ما تَنْحِتُونَ. آیا آنچه که ساخته‏ى خود توست و حتى به خاطر توست مى‏پرستى.

 و باز این قرآن است که این معبودها را با خدا مقایسه مى‏کند و تو را به چهار تکبیر که در اذان مى‏گویى مى‏کشاند. تو خدا را از هوس‏هاى خودت، از جلوه‏هاى دنیا و از حرف‏هاى خلق و از وسوسه‏هاى شیطان بالاتر مى‏بینى و به او روى مى‏آورى و به شهادت توحید مى‏رسى و او را حاکم مى‏گیرى.ص??-??

 

کتاب صراط (دیداری تازه با قرآن) اثر استاد علی صفایی (ره)عین.صاد را از اینجا دانلود کنید.

 


    نظرات دیگران ( )

  • لیست کل یادداشت های این وبلاگ
  • نگاهی به تاریخ یهود
    [عناوین آرشیوشده]

  •  RSS 

  • خانه

  • ارتباط با من
  • درباره من

  • پارسی بلاگ
  • درباره من

  • لوگوی وبلاگ

  • مطالب بایگانی شده

  • اوقات شرعی

  • اشتراک در وبلاگ

  • وضعیت من در یاهو

  •