فرصتی پیش آمده و باید فرصت ها را به غنیمت گرفت چون ما که شهامت ایجاد فرصت ها را نداریم. لااقل باید از فرصت های پیش آمده استفاده کنیم پیش از آن که همچون ابرها بگذرند و سوز آب را بر دل تشنة برگه ها بگذارند.
ما از هنگامی که بیدار شدیم و دیدیم میراث ما به غارت رفته و نسل ما به اسارت گرفته شده است ناچار کوشش هائی را شروع نمودیم و کارهائی آغاز نمودیم: مدارسی، نشریه هائی و انجمن هایی راه انداختیم. داستان هائی نوشتیم و برای کودکان قهرمان های فراموش شده را زنده کردیم و حرف های تحریف شده را به حق بازگو نمودیم.
مقدمه
فرصتی پیش آمده و باید فرصت ها را به غنیمت گرفت چون ما که شهامت ایجاد فرصت ها را نداریم. لااقل باید از فرصت های پیش آمده استفاده کنیم پیش از آن که همچون ابرها بگذرند و سوز آب را بر دل تشنة برگه ها بگذارند.
ما از هنگامی که بیدار شدیم و دیدیم میراث ما به غارت رفته و نسل ما به اسارت گرفته شده است ناچار کوشش هائی را شروع نمودیم و کارهائی آغاز نمودیم: مدارسی، نشریه هائی و انجمن هایی راه انداختیم. داستان هائی نوشتیم و برای کودکان قهرمان های فراموش شده را زنده کردیم و حرف های تحریف شده را به حق بازگو نمودیم.
ما در این راه از هر گونه برنامة عملی و علمی و هنری استفاده کردیم و نکات روانی را در نظر گرفتیم و در این راه حتی از دشمن درس ها آموختیم در این فرصت کم به انگیزه کارهای انجام شده و به هدف این کارها و به نقد و بررسی آن ها نمی توان پرداخت چون این بررسی و علت جوئی به نهاد افراد فعّال باز می گردد ودر این حدّ کار شغلی میشود. باید هر کس به نقد خود برخیزد که گفته اند حاسبوا انفسکم. نه حاسبوا اعمالکم.
اکنون همینقدر می گویم که ما به پیروی از این حقیقت که: لا ینتشر الهدی الا ممّا انتشر الضّلال. [1] مدارسی را پایه گذاری نمودیم امّا این مدارس با مدارس دیگر، همه از یک برنامة فرهنگی برخوردار بودند و همان کتاب ها در هر دو جا خوانده می شد و همان حرف ها که باتوجه جمع آوری شده بود بخورد بچه ها می رفت.
فقط جدائی این مدارس به وسیلة استادها و معلمین و دبیرانش صورت می گرفت این ها بودند که در بعضی از فرصت ها حرف هائی می زدند و آگاهی هائی سبز می کردند.
تا این که سانسور شدید و برنامه های وسیع امنیتی جلوی این گونه فعالیت ها را هم گرفت و آخر سر تمام مدارس را یکرنگ و یک جور کرد و این راه، نه بهتر بگویم: این کوره راه را هم بست.
امّا انجمن ها، بیشتر استعداد سخنرانی بچه ها را شکوفا می کرد و با برنامه های متنّوع وسایل و امکاناتش آن ها را جمع می کرد امّا چه بگویم که آیا آنان را بارور و شکوفا هم می نمود و یا نفرت و انزجار را در نهادشان می ریخت و یا آخر سر مشغولشان می گردد و آنان را به بازی می گرفت و افرادی دائره المعارفی بار می آورد.
برای بررسی این مسائل به تحقیق های وسیع تر و آمارهای دقیق تری نیاز هست.